توضیحات
دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری خودکارآمدی
خودکارآمدی به عنوان یک مفهوم مهم در روانشناسی، به طور گستردهای در تحقیقات پژوهشی مورد مطالعه قرار گرفته است. پیشینه تحقیق در این زمینه به سالهای ۱۹۷۰ میلادی بازمیگردد. در ادامه، به برخی از تحقیقات پیشین در زمینه خودکارآمدی اشاره میشود:
تحقیقات آلبرت بنتورا (Albert Bandura):
بنتورا یکی از اولین دانشمندانی بود که به مطالعه خودکارآمدی پرداخت. در تحقیقات خود، او به بررسی تأثیر خودکارآمدی بر رفتار انسان پرداخت. بنتورا به این نتیجه رسید که اعتقاد فرد به توانایی خود برای انجام کاری، بر عملکرد او تأثیر مستقیمی دارد.
تحقیقات کارول دواجنت (Carol Dweck):
دواجنت در تحقیقات خود، به بررسی تأثیر اعتقاد فرد به ثابت یا قابل تغییر بودن استعداد و تواناییهای خود بر رفتار او پرداخت. او به این نتیجه رسید که اگر فرد اعتقاد داشته باشد که تواناییهایش قابل تغییر هستند، بهترین عملکرد را از خود به دست میآورد.
تحقیقات ریچارد رایان (Richard Ryan) و ادوین لاکی (Edward Deci):
رایان و لاکی در تحقیقات خود، به بررسی تأثیر خودکارآمدی بر میزان خودمنظمسازی فرد پرداختند. آنها به این نتیجه رسیدند که خودکارآمدی، بهبود خودمنظمسازی فرد را به دنبال دارد.
تحقیقات در زمینه مبانی نظری خودکارآمدی به طور گستردهای در روانشناسی صورت گرفته است. پیشینه تحقیق در این زمینه به دو دهه گذشته بازمیگردد. در ادامه، به برخی از تحقیقات پیشین در زمینه مبانی نظری خودکارآمدی اشاره میشود:
تحقیقات آلبرت بنتورا (Albert Bandura):
بنتورا یکی از اولین دانشمندانی بود که به مطالعه خودکارآمدی پرداخت. در تحقیقات خود، او بر این اصل تأکید کرد که فرد با افزایش اعتماد به نفس خود، بیشتر به تلاش برای بهبود عملکرد خود اقدام میکند.
تحقیقات کارول دواجنت (Carol Dweck):
دواجنت در تحقیقات خود، به بررسی تأثیر اعتقاد فرد به ثابت یا قابل تغییر بودن استعداد و تواناییهای خود بر رفتار او پرداخت. او به این نتیجه رسید که اگر فرد اعتقاد داشته باشد که تواناییهایش قابل تغییر هستند، بهترین عملکرد را از خود به دست میآورد.
تحقیقات ریچارد رایان (Richard Ryan) و ادوین لاکی (Edward Deci):
رایان و لاکی در تحقیقات خود، به بررسی تأثیر خودکارآمدی بر میزان خودمنظمسازی فرد پرداختند. آنها به این نتیجه رسیدند که خودکارآمدی، بهبود خودمنظمسازی فرد را به دنبال دارد.
در کل، تحقیقات در زمینه مبانی نظری خودکارآمدی به عنوان یکی از موضوعات مهم در روانشناسی، به دلیل اهمیت آن در یادگیری و رفتار انسان مورد توجه قرار گرفته است.
مبانی نظری خودکارآمدی به شکل متفاوتی توسط دانشمندان مختلفی در روانشناسی مطرح شده است. در ادامه، به برخی از مهمترین مبانی نظری خودکارآمدی و دانشمندان مرتبط با آن اشاره شده است:
نظریه خودکارآمدی بنتورا (Bandura’s Self-Efficacy Theory)
دانشمند: آلبرت بنتورا (Albert Bandura)
توضیح: این نظریه بر این اصل تأکید دارد که خودکارآمدی، تأثیر مستقیمی بر رفتار فرد دارد. به عبارت دیگر، اعتقاد فرد به توانایی خود در انجام وظایف و تسلط بر مهارتهای لازم، بر عملکرد او تأثیر میگذارد. آلبرت بنتورا با مطالعه و تحقیق در این زمینه، به این نتیجه رسید که برای افزایش خودکارآمدی فرد، بهتر است او به تجربههای موفقیتآمیز در کنار افرادی که به او الهام میدهند، دسترسی داشته باشد.
نظریه خودکارآمدی دواجنت (Dweck’s Self-Efficacy Theory)
دانشمند: کارول دواجنت (Carol Dweck)
توضیح: این نظریه بر این اصل تأکید دارد که اعتقاد فرد به ثابت یا قابل تغییر بودن استعدادها و قابلیتهای خود، بر رفتار او تأثیر دارد. به عبارت دیگر، اگر فرد اعتقاد داشته باشد که استعدادها و تواناییهای او ثابت هستند و نمیتواند آنها را بهبود بخشد، او کمتر به تلاش برای بهبود عملکرد خود اقدام میکند. در برخی موارد، فرد ممکن است به دلیل ترس از شکست، از تلاش برای بهبود عملکرد خودداری کند.
مبانی نظری خودکارآمدی
خودکارآمدی به عنوان یکی از مفاهیم اساسی در رفتار انسان و به طور خاص در یادگیری، روانشناسی رفتاری را به خود اختصاص داده است. خودکارآمدی به میزان اعتماد فرد به توانایی خود برای انجام وظایفی که با آن مواجه است، اشاره دارد. در ادامه، به برخی از مبانی نظری خودکارآمدی پرداخته می شود:
۱. نظریه آموزش اجتماعی (Social Learning Theory) یا نظریه پرورشی (Educational Theory):
در این نظریه، خودکارآمدی به عنوان یکی از اجزای مهم یادگیری شناخته شده است. به گفته البرت باندورا، بنیانگذار این نظریه، یادگیری در محیط اجتماعی صورت می گیرد و فرد با دیدن دیگران در انجام یک وظیفه، اعتماد به نفس بیشتری برای انجام آن وظیفه پیدا می کند. بنابراین، این نظریه به خودکارآمدی به عنوان یکی از ابزارهایی که باعث افزایش یادگیری فرد می شود، توجه می کند.
۲. نظریه خودمنظمسازی (Self-Regulation Theory):
در این نظریه، خودکارآمدی به عنوان یکی از متغیرهایی که تأثیر بر خودمنظمسازی فرد دارد، شناخته شده است. به گفته ریچارد رایان و ادوین لاکی، بنیانگذاران این نظریه، خودکارآمدی باعث می شود فرد بتواند برای رسیدن به اهدافش تلاش بیشتری کند و در نتیجه، بهبود بخشیدن عملکرد خود را تجربه کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.