توضیحات
پرسشنامه استاندارد همجوشی شناختی گیلاندرز و همکاران (2010)
همجوشی شناختی گیلاندرز
همجوشی شناختی (Cognitive Fusion) مفهومی است که در روانشناسی بالینی مورد استفاده قرار میگیرد و به وضعیتی اشاره دارد که فرد به طور کامل با افکار و احساسات خود همجوش شده است، به طوری که احساسات و افکارشان را به عنوان یک حقیقت بیان میکنند و نمیتوانند آنها را از خود جدا کنند.
همجوشی شناختی بر اساس نظریه گیلاندرز در زمینهٔ فرآیند شناختی، از دو عامل پایه تشکیل شده است:
1- تمایل به جدا کردن فرآیندهای شناختی، به معنای تمایل فرد به تفکر درباره چیزهای مختلف به صورت مجزا و نه به صورت یکپارچه.
2- قدرت نظارتی (mindfulness)، به معنای قدرت توجه فرد به تجربیاتش به صورت دقیق و بدون ارزیابی، تفسیر و تعمیم برای احساسات و افکارشان.
بنابراین، اگر یک فرد تمایل به تفکر دربارهٔ افکار و احساساتش به صورت یکپارچه داشته باشد، به این معنی که همهٔ این تفکرات را به یکدیگر ارتباط میدهد و به عنوان یک تجربهٔ واحد میبیند، به همجوشی شناختی گفته میشود.
همجوشی شناختی ممکن است برای برخی افراد مشکل ساز شود و باعث شود که آنها نتوانند از نگرشهای خود جدا شوند و به جای آن که با افکار و احساسات خود ارتباط خوبی برقرار کنند، به آنها فریب بخشیده شوند.
همجوشی شناختی گیلاندرز (Cognitive Fusion)، یکی از مفاهیم مهم در روانشناسی مثبت و درمانی متمرکز بر روی رفتار (ACT) است. این مفهوم به معنای همپوشانی فرد با افکار و احساساتش است، به طوری که فرد به عنوان یک شخصیت با این افکار و احساسات شناخته میشود و از آنها جدا نمیشود.
در واقع، همجوشی شناختی به معنای یکسان شدن فرد با افکار، احساسات، خاطرات و باورهای خود است و فرد به این مفهوم به دلیل اینکه به شدت با اینها همجوش است، قادر به به دست آوردن فاصلهای بین خود و این افکار و احساسات نمیباشد.
به عبارت دیگر، همجوشی شناختی به معنای محبوبیت و دوستداشتن افکار، احساسات، خاطرات و باورهای خود و در نتیجه، شناسایی خود با آنها است که میتواند باعث کاهش انعطافپذیری و تنوع رفتاری شود.
درمانهای مبتنی بر ACT با هدف کاهش همجوشی شناختی و توسعه قابلیت انتخاب و عملکرد آگاهانه در برابر افکار و احساسات، درمانهایی هستند که در ترکیب با دیگر مداخلههای روانشناختی و دارویی مورد استفاده قرار میگیرند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.